سهام بنیادی چیست و روش تشخیص آن چگونه است؟
۱۳۹۹/۱۰/۱۱
برای انتخاب و یافتن یک سهم مناسب باید فاکتورهای مهمی را مورد بررسی قرار داد. سرمایهگذاران فعال در بورس، سهمها را از دو جنبه تکنیکالی و بنیادی تحلیل میکنند تا به این نتیجه برسند که بر روی آن سرمایهگذاری کنند یا نه.
به بیان ساده میتوان گفت سهامی که با تحلیل بنیادی برای سرمایهگذاری انتخاب شود را سهام بنیادی میگویند. در این مقاله با ما همراه باشید تا به نحوه تشخیص سهام بنیادی اشاره کنیم.
معمولا افرادی که برای سرمایهگذاری خود دید بلندمدت دارند سهام بنیادی انتخاب میکنند چرا که این سهمها در بلندمدت سودآوری قابل قبولی دارند و از ریسک پایینی نیز برخوردارند.
در انتخاب و تشخیص سهام بنیادی؛ این ارزش ذاتی سهم است که مورد بررسی قرار میگیرد. هر متغیری که بر ارزش ذاتی سهم تاثیر داشته باشد را در تحلیل بنیادی مورد بررسی قرار میدهند.
وضعیت صورت مالی شرکت، نوع مدیریت آن، میزان سودآوری، چشمانداز، وضعیت صنعت و شرایط اقتصاد کشور از جمله فاکتورهای تاثیرگذار بر ارزش ذاتی یک سهم که در تشخیص سهام بنیادی باید به آنها توجه کرد.
در تحلیل سهم به روش بنیادی سعی میشود که یک ارزش و قیمت ذاتی برای سهم کشف شود و سپس آن را با قیمت فعلی مقایسه کنند.
اگر قیمتی که برای یک سهم کشف میشود بیشتر از ارزش فعلی آن باشد، آن را باید به چشم یک فرصت نگاه و اقدام به خریدش کرد.
اما اگر بر اساس تحلیل بنیادی به قیمتی کمتر از قیمت فعلی برسید، یعنی این سهم بالاتر از ارزش واقعی معامله میشود و ارزش آن کمتر است. بنابراین باید از آن سهم خارج شد.
تحلیلگران حرفهای بنیادی اعتقاد دارند که هر افرایش یا کاهش قیمت سهم به علت تغییر در وضعیت سودآوری آن شرکت است.
تحلیل بنیادی تنها مطالعه و بررسی رقمهای ترازنامه یک شرکت نیست و یک تحلیلگر حرفهای باید به فراتر از آن نیز توجه کند.
در انتخاب سهام بنیادی این ارزش ذاتی سهم است که مورد بررسی قرار میگیرد.
برای اینکه تشخیص دهیم سهمی از نظر بنیادی مناسب است باید فاکتورهای مختلفی را بررسی کنیم که در اینجا به 10 مورد از مهمترین آنها اشاره میکنیم.
یکی از بهترین راههای تشخیص سهام بنیادی، سودآور بودن یک سهم است. به این صورت که هرچه سودآوری یک شرکت بیشتر باشد آن سهم میتواند در اولویت انتخاب سرمایهگذار قرار بگیرد.
سودآوری یک سهم را از چند نظر میتوان بررسی کرد؛ بر اساس درآمد، بر اساس دارایی، بر اساس میزان فروش یا بر اساس حقوق صاحبان سهام شرکت.
علاوه بر سودآوری باید بررسی کرد که این سود از چه محلی به دست آمده است و علت آن را باید پیدا کرد. به این صورت که از محل فروش بیشتر بوده یا کاهش هزینههای مالی یا موارد دیگر.
نکته دیگری که در مورد سودآوری یک شرکت مهم است، ثبات روند سودآوری آن است.
اینکه یک شرکت تنها در یک سال سودده بوده اما در سالهای دیگر عملکرد مطلوبی نداشته؛ نمیتواند مبنای مناسبی برای تشخیص سهام بنیادی باشد.
در اینجا تکرار سودآوری است که معنی پیدا میکند و باید بررسی کرد که آیا این شرکت در سالهای آتی باز هم میتواند به این میزان سود دست پیدا کند یا خیر.
هرچه eps یک شرکت بیشتر باشد به این معنی است که سودآورتر است.
سود هر سهم یا EPS که مخفف Earnings Per Share است یک روش تشخیص سهام بنیادی است. این متغیر مالی به بررسی سودآوری و ریسک مرتبط با سود و اینکه آیا قیمت فعلی سهم مناسب است یا خیر میپردازد.
میزان سودی که یک شرکت در یک دوره زمانی معین به ازای یک سهم عادی به دست میآورد از تقسیم میزان سود عملیاتی بر تعداد کل سهام به دست میآید.
هرچه قدر EPS یک شرکت در سطح بالاتری قرار داشته باشد به این معنا است که سودآورتر خواهد بود و بهتر است آن را خریداری کرد.
نسبت قیمت به درآمد، یکی دیگر از فاکتورهای مهم در انتخاب و نحوخ تشخیص سهام بنیادی است. این نسبت در واقع مخفف عبارت price تقسیم بر eps است:
price / earning per share = P/E
این متغیر انتظارات سرمایهگذاران از آینده یک سهم را نشان میدهد. در واقع نسبت قیمت به درآمد هر سهم به ما نشان میدهد که قیمت فعلی سهام شرکت به نسبت سودی که بین سهامداران تقسیم میکند میارزد یا نه.
به این صورت که سرمایهگذاران حاضر هستند به ازای هر ۱ ریال سود شرکت، چند ریال پرداخت کنند یا اینکه بازار به ازای سود هر سهم؛ چه قیمتی را برای آن تعیین میکند.
در این نسبت قیمت سهم بر میزان درآمد سالانه هر سهم تقسیم میشود که در یک شرایط مقایسهای هر چه مقدار آن کمتر باشد مناسبتر است.
از سوی دیگر این نسبت نشان دهنده ریسک آن سهم نیز میتواند باشد، به این صورت که هر چه میزان آن بالاتر باشد، ریسک آن سهم نیز در سطح بالاتری است.
میزان سود تقسیمی هر سهم یکی از عوامل مهم در انتخاب یک سهم بنیادی است.
این متغیر را باید برای سرمایهگذاریهای بلندمدت استفاده کرد و نباید در کوتاهمدت مورد استفاد قرار بگیرد. میزان سود تقسیمی شرکتها به ازای هر سهم یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب سهام بنیادی است.
البته باید توجه داشت که میزان کم یا زیادی سود تقسیمی هر سهم نباید ملاک قرار بگیرد.
برخی شرکتها سود کمی را بین سهامداران خود تقسیم میکنند چرا که بخش بزرگی از سود را به طرحهای توسعهای شرکت اختصاص میدهند که قطعا چشمانداز روشنتری را برای سهم میتوان متصور بود.
استهلاک اولین تصویری که در ذهن هر فردی را شکل میدهد؛ هزینه است. اگر در یک شرکت میزان استهلاک ماشین آلات آن در سطح بالایی قرار داشته باشد از میزان سودآوری شرکت میکاهد.
بنابراین در انتخاب و تشخیص سهام بنیادی سعی کنید شرکتهایی را انتخاب کنید که هزینه استهلاک پایینی دارند.
قطعا میزان سودآوری یک شرکت تحت تاثیر ساختار تامین مالی آن نیز خواهد بود، به این صورت که وضعیت بدهیها میتواند عملکرد یک شرکت را تغییر دهد.
یا اینکه نحوه ترکیب بندی حقوق صاحبان سهام بر میزان سودآوری آن شرکت تاثیر خواهد داشت. بنابراین نحوه ساختار مالی یک شرکت و نوع تامین مالی آن از نکات مهم در انتخاب سهام بنیادی است.
هرچه پرداخت سود نقدی هر سهم سریعتر باشد، آن سهم در اولویت انتخاب سهام بنیادی قرار میگیرد.
اینکه هر شرکتی سود تقسیمی سهاداران را چه زمانی و با چه فاصلهای پرداخت کند؛ یک روش انتخاب سهام بنیادی است.
در واقع هرچه پرداخت سود نقدی هر سهمی سریعتر انجام شود؛ آن سهم در اولویت انتخاب سهام بنیادی قرار خواهد گرفت.
دلیل این موضوع نیز بدیهی بوده و همان بحث ارزش زمانی پول در اینجا مطرح است که ارزش پول امروز بیشتر از زمانی در آینده است.
یکی از دلایلی که سرمایهگذاران به شرکتها اعتماد میکنند، انتشار به موقع اطلاعات و اخبار مهم است.
اینکه یک شرکت اطلاعات بااهمیت را با سهامداران خود در میان بگذارد و شفاف باشد، موجب میشود سرمایهگذار با اطلاعات کافی نسبت به آن سهم تصمیمگیری کند.
بنابراین انتشار مستمر و موقع اطلاعات و اخبار میتواند یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب سهام بنیادی باشد.
وقتی از مجموع درآمدهای یک شرکت، هزینهها را کسر کنیم به سود خالص شرکت میرسیم که این رقم در بخش صورت سود و زیان ترازنامه همه شرکتهای بورسی قابل مشاهده است.
سود خالص یک فاکتور مهم است که نشان دهنده سودآوری شرکتهای بورسی است. این سود خالص میتواند هم مثبت باشد و هم منفی که البته اگر منفی باشد دیگر به آن زیان خالص میگویند.
اینکه سود خالص یک شرکت طی سالهای متوالی روند افزایشی داشته باشد یک راه تشخیص سهام بنیادی است.
یکی از دیگر فاکتورهای مهم برای تشخیص سهام بنیادی این است که قدرت نقدشوندگی بالایی داشته باشد و بتوان در کوتاهترین زمان آن را به پول نقد تبدیل کرد.
هرچه نقدشوندگی یک سهم بالا باشد به این معنی است که آن سهم را به راحتی بتوان به قیمت بازار به فروش رساند. قدرت نقدشوندگی معمولا در مواقع ریزش بازار اهمیت بیشتری پیدا میکند.
به این صورت که اگر نقدشوندگی یک سهم بالا باشد، با ریزش بازار و رسیدن سهمها به حد ضررشان خیلی راحت و سریع بتوان آن را فروخت.
قدرت نقدشوندگی سهم، یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب سهام بنیادی است.
در این مقاله ابتدا به تعریف سهام بنیادی پرداختیم و اهمیت سرمایهگذاری بر روی سهام بنیادی را نشان دادیم.
در ادامه نیز به 10 روش تشخیص سهام بنیادی پرداختیم و به طور کامل توضیح داده شد که سهام بنیادی چه سهامی هستند.
در مجموع باید به این نکته نیز توجه کرد که در تحلیل سهمهای مورد نظر خود به هیچ عنوان سلایق و حالات روحی خود را دخالت ندهید. اگر دانش کافی در تحلیل بنیادی سهامی ندارید، مشاوران الوبیزنس میتوانند شما را در این مسیر یاری کنند.
پرسش و پاسخ
ثبت پرسش جدید
مشاورین مرتبط